چه طولانی

چه شب طولانی بود امشب.

ساعت11:55دقیقه!

ولی فک میکنی ساعت20ته!!!!!!!

پ.ن:مهندس درحال جو دادن:))

مهدس وآشپزی

به یکی از دوستام قبلنا!قول داده بودم!واسش پیراشکی بیارم!!!

روزایی که امتحان دارم!معمولن بعداز امتحان دیگه درس نمیخونم!(حالانیست قبلش خیلی خوندم:دی)

واسه همین تصمیم گرفتم امشب پیراشکی درست کنم!!!

عکس:کلیک

+سس شم خودم درست کردم!! از سس سالسا هم بهترشده:))

یه فوت کوزه گری داره که خودم باتحقیق کشفش کردم!بهتونم نمیگم!:دی

مهندس مسئول فالگیری میشود

شب یلدای ما دیشب برگزارشد!!!!!!!

من شده بودم مسئول گرفتن فال حافظ!!!!

چه فالی گرفتما!!تعبیر:

اول از نعیما(دختردایی ام):نعیما!!به به چه بخت واقبالی!

شما درکنکور امسال!رتبه دوم رو از آخرکسب میکنید!!واین افتخاری است بس بزرگ!

عاخه من همیشه فک میکردم تو آخرمیشی:دی

محمدحسین(پسردایی ام):توهم که فالت نگرفته معلومه:دی

آخرش براثر بازی های کامپیوتری یاچشاتو از دست میدی!یا روفوزه میشی:دی

دایی امیر:شماخلوص نیت نداشتی! فالت اشتباه اومده!بعدی...

مامانجان:به زودی قراره!نوه برزگ دختری(من)رو باخودت ببری یه سفر زیارتی!(فک کنم منظورحافظ مکه بوده:))

بابا:حافظ میگه!!برای دخترعزیزترازجانت!یه ماشین بخر!که اینقدرطفل معصوم!باتاکسی جایی نره(من نگفتما!به جان بچه ام حافظ میگه:دی)

مامان:بوی سیب میاد!!!(مادر واسه شما فقط همین اومده بود دیگه!فک کنم منظورحافظ اینکه قراره خورشت سیب درست کنی!وبوش همه جا رو بگیره:))

و....

جای دادشم و زن دادشم و دایی علی وخانوادش خیلی خالی بود:/

تهران بودن:/

چه روز پرباری داشتم امروز!!!!!!!!!!

صبح سحری!که همه درخواب نازنین به سرمیبرن!رفتم دانشگاه!!!!!

تازه اونم کی؟؟؟الان که دیگه ابتدایی ها هم واسه امتحاناتعطیلن!مامیریم دانشگاه:/

ایییینقده هوادسرد بود صبح!از درِ ورودی دانشگاه تا دانشکده ماکه اون آخراست:/

یه ربع باید پیاده برم:/!!هوا هم سرد!اینقدر هواسرد بود که محتویاتِ مماغم!یخ زده بود:دی

 اینقدرکه اگه کسی دست میزدم به مماغم قندیل می بست:)))

کلاس مدارالکتریکی رو که رفتم!محض ریا!! یه مثبت هم در آخرین جلسه کلاس گرفتم:))

ولی بقیه کلاسامو تاشب!هیچکدومشو نرفتم:)))

اول رفتم دانشکده علوم پایه!بچه ها امتحان عملی فیزیک داشتن!میخواستم برم اتاق!

منم نگاکنم!عاخه ماهم عصرامتحان داشتیم!میخواستم برم تو!استادگفت نیاین!نیاین!

اینجا قرنطینه اس:دی(اینوکه گفت ماپخی زدیم زیرخنده!البته بعدکه استادرفت:))

هی یکی میرفت تو!ماهم انگارپشت در اتاق عمل واستاده بودیم!بااسترس منتظربودیم بیاد

سوالا رو بپرسیم:)

بعدرفتیم کتابخونه!مشغول مطالعه وتحقیق!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

بعددیدم ازمطالعه چیزی نصیبمون نمیشه:)))

رفتم اتاق سایت:دی

فقط انیمیشن

هیچوقت نشده با دوستام بشینیم فیلم نگاه کنیم:/

هروقت میشینیم به فیلم دیدن!!!یا آخرفیلمو واسشون تعریف میکنم:)

یا اگه فیلم عاشقانه باشه(که معمولن هم دوستان ازاین دسته فیلمانگاه میکنن)

از اول تا آخرفیلم میگم:"کی این پسره یا دخترمیمره؟؟:))""مردن؟؟""شکست عخشی خوردن؟"

بابا این فیلماچیه نگامیکنید اینکه معلومه تهش چی میشه!!یایکی شون میمیره!یاشکست عخشی میخورن!!جمع کنیدبابا!! بیچاره ها رو دیوونه میکنم:))

اگه فیلم اکشن باشه!!!!!به صحنه های حساسش که میرسه جوگیرشده!!وبایه عووووووودا گفتن!یه فیلم اکشن تو خونه راه می اندازم:)))

اگه فیلم غمگین باشه!!! ودوستان درحال گریه کردن!تایه ماه سوژه دارم واسه اذیت کردنشون:)))

خیلی وقته نشسته ام باکسی فیلم ببینم :/.افسردگی گرفتم:/

پ.ن:اصن فیلم چیه؟؟؟!!!!!!!فقط باید انیمیشن نگاه کرد:)))

تفریحات ما:)

یکی ازتفریحات سالم روزای جمعه من:

وقتی میبینم همه نشستن دارن تلویزیون نگاه میکنن!

 اگه فیلمو قبلن دیده باشم!

آخرفیلموتعریف میکنم!بعدپامیشم میرم:)))

اینقده کیف میده که نگوووو:))))

پ.ن:همین چنددقیقه پیش به این لذت عظیم دست پیداکردم:))

سرخودمون کلاه میزاریم!

                      

چندروز پیش رفته بودم خونه ی یکی از دوستام!دیدم داره،تو یه برگه  هایی کوچیک کوچیک!

خیلی شیک و تمیز وظریف از رو کتابش چیزی مینویسه!!

بهش میگم:مگه امتحاناتون شروع شده؟؟ایناچیه مینویسی؟؟

میگه:دارم!از الان تقلب هامو مینویسم،شبِ امتحان رو هم نشه:دی

یعنی این وجدان کاریش منو کشته:))

پ.ن:بدست آوردن چیزی بدون تلاش برای بدست آوردنش 

 بدون شکست خوردن!!!بدون سختی کشیدن!!

 باعث میشه لذت به دست آوردنشو از دست بدی!!

چه تو درس!چه تو زندگی!

سختگیری یا حال گیری؟؟؟؟؟!

امروز یه امتحــــــــــــــــــــــــــــــــــتانــــــــــــــــی دادم:/

امتحان بودااااااااااااااااااا

پ.ن:مهندس متنظرمعجزه نشسته:))

چنددرصداحتمال داره معجزه به وقوع بپونده؟؟:)))

پ.ن:قیافه بچه ها سرجلسه๏̯̃๏

خدایی این چه کرمیه که بعضی استادا دارن!!خب مثلن امتحاناتونو سخت میگیرین که چی بشه؟؟!!

میخواین بگین خیلی حالی تونه؟؟؟خیلی بلدین؟؟؟کیف میکنین دانشجوها رو اذیت میکنین؟؟عقده دارین؟؟سادیسم دارین؟؟گزینه ی الف وب؟؟گزینه ج ود؟؟؟

پ.ن:بنظرم بعضی وقتا سخت گیری لازمه اما نه حال گیری:/

پ.ن:حالاخدا رو شکر5نمره بیشترنداشت!!!!!!!!همه سولارو جواب دادم ولی اصن به جوابااطمینان نداشتم:/فقط هرچی به ذهنم میرسیدمینوشتم:/

شب یلدا

                   

شب یلدا هم که نزدیکه:))

میخواستم یه پست درباره شب یلدا بزارم!

بعدیادم اُفتادبعضی از دوستان مجازی!دور ازشهرو خانواده ان:/

دلم نیومد!درباره شب یلدا پست بزنم:/

پ.ن:هرچی میکشم از این دلِ رحمم میکشم:))

بازبگین مهندساخبیث ان:دی

پ.ن:شب یلدا پارسال:کلیک

سهم ما از زمستون

 زمستون هم برف و بارونش واسه شهرای دیگه اس!!

سوز و سرماش واسه ماست:/

پ.ن:حلال تون نمیکنم:دی

میدونید بدتر از شکست عشقی خوردن چیه؟؟!!!الان میگم!

امروز بدترین شکست عشقی مو خوردم!!:دی

بعداز کلاس وخداحافظی از دوستان!! اومدم تاکسی بگیرم،بیام خونه!!

که یهو دیدم ای دل غافل!کیف پولم تو اون یکی کیفم بوده:/

هیچی دیگه!!سعی کردم خونسردی خودمو حفظ کنم:دی

تو کیفمو نگا کردم گفتم شاید تو این زیپ های مخفی هم که شده، پولی، چیزی پیداکنم!!

هیچی دیگه!دیدم فقط یه شیپیش توش هست که اونم سوءتغذیه گرفته بود داشت میمردبنده خدا:دی

فقط تو کیفم یه بسته آدم ریلکس پیدا کردم!!!

به این تنیجه رسیدم تا آدامس ریلکس هست ،زندگی بایدکرد:دی

(چه ربطی داشت به آدامس ریلکس؟؟هیچ ربطی نداشت!بیخود به ذهنتون فشارنیارید):دی

همه ی مسیرو تا خونه پیاده اومدم:/

پ.ن:میگن پیاده روی واسه سلامتی خوبه!!(مهندس درحال دلداری دادن خودش:))

ضرب المثل

تو کزمحنت دیگران بی غمی،کیف میکنی!ولی خیلی الاغی:دی

پ.ن:انجمن اصلاح ضرب المثل های فارسی!!

عذرخواهی به زبان قبیله یاجوج وماجوج!

عذرخواهی به زبان قبیله یاجوج ماجوج:دی

اِکسکیوزمی!!!مای  فِرندهای عزیز مِن بابِ اون دوتا پست موج منفی پایین!!

ساری که یو رو محزون کَردَماهِه!

مُردم بس که شکلک های اینجوری:/ فرستادین!!!

از این به بعد نبینم کسی بیاد اینجا قیافش اینجوری :/ باشه ها!!گفته باشم:)

پ.ن:من،برم دیگه که فردا امتحان زبان ماشین دارم!!محض رضای خدا هم که شده یکم بخونم:))

کامنتا رو هم بعدن تاییدمیکنم.قربون محبتتون

نقطه پایانی...

یک روز میرسد...

که یک ملافه سفید پایان میدهد به من...

به شطینت هایم...

به بازیگوشی هایم....

به خنده هایم......

به بغض هایم......

بعضی وقتا...

بعضی وقتا آدم اینقدر دلش میگره که حتی حوصله خودشم نداره!!!!!!

چقدر بده این بعضی وقتا:/

پستِ خونم کم شده:دی

وقتی اینطوری رگباری پست میزارم!!

یعنی قراره یه مدت نباشم!!!(به خاطر امتحانا :-\)

الان دارم جبران میکنم!!!یه وقت پستِ خونم کم نشه

:))))))

+18

چندوقت پیش تو یه مجله بودیا کتاب!نمیدونم!یه مطلبی خوندم راجع به افرادبالای18سال!!!!

الان نقل به مضمون میکنم دقیقشو یادم نیست دخل و تصرفاتی تو متن دادم:/

افردا بالای18سال به سه دسته  اصلی تقسیم میشوند:

دسته ی اول سرورانی هستندکه به هیچ وجه دلشون اجازه نمیده شتری که گفتن درخونه همه میشینه!درخونه شون بیشنه.وشعار این افراد این است:دلاخوکن به تنهایی که ازنن ها بلاخیزد:)

این افرادسعادت هردو جهان رو از آن خودشون کردن،البته به خیال خودشون:)

دسته دوم:کسانی ان که شدیدن منتظرن این شتر دم خونه شان اتراق کنه:دی

شعاراین عزیزان این است:دست از طلب ندارم تاکام دل برآید/یاجان رسدبه جانان یاجان(به سلامتی)زتن برآید:))))

دسته سوم:کسانی هستتند که خرشون ازپل گذشته وشتره دم خونه شون نشسته!!البته نمیدونم شایدم وایستاده!درهرصورت الان دم خونه شونه دیگه:)

البته این فی مابین یه گروه های فرعی دیگه هم هستن که خودتون به لیست اضافه کنید:

مثل کسایی که تازه شتره رسیده دم خونه شون،کسایی که شتر رو فراری  دادن،کسایی که سواربرشتربه سرمیبرن و....

اینم از دسته بندی افراد بالای 18سال:)))

حدیث دوست!

شاعرمیگه:

دلا خوکن به تنهایی که از تن ها بلا خیزد!

پ.ن:چه شاعر بافهمو کمالاتی بودن ایشون:))

فقط حیف که نمیدونم شاعرش کی بوده:)

ایول دلم خنک شد:دی

ولی خدایی خیلی بده آدم اینقدرضایع شه:))))))

چه بلایی برسراساتیدآمده؟؟!!!

دیروزی نه شایدم پریروز یاشاید پس پریروز،ای بابا آلزایمرگرفتیم رفت:)

دقیقشو نمیدونم شایدم پارسال بوده:)))) 

خلاصه تو یکی از همین روزای خدا، استاد آزمایشگاه فیزیک ترم قبلمو دیدم!هفته دیگه امتحان آز فیزیک دارم:/

البته خودم رفته بود دانشکده علوم پایه باهاش کار داشتم.میخواستم چندتاسوال آزمایشگاه مو از بپرسم!

البته سوال بهونه بود!دلم واسه استادمون تنگ شده بود!!!بیشتر رفتم ببینمش:)

داشت از بچه ها امتحان میگرفت!!خیلی سختگیرانه باهاشون برخورد میکرد!!

بهش میگم:خانمِ "آ" قبلنا مهربون تربودی:دی

میگه:هرسال خشن تراز پارسال!این شعارتبلیغاتیه منه

من:  o.O

خانم "آ":  :))))

این چه وضعیه عاخه؟؟چرا استاتیدامسال اینجوری شدن!!!

 

ایجاداسترس

                  

پ.ن: امتحانات از آنچه در برنامه امتحانی میبینید به شما نزدیکترند!

(ستادایجاداسترس دربین دانشجوهاو دانش آموزا):دی

پ.ن:من دیگه عرضی ندارم،ومن الله توفیق:)))

نارنگی

من به این میوه میگم:شهید اول میوه ها

عاخه هروقت ظرف میوه رو میارم،اولین میوه ای که همه برمیدارن،نارنگیه!!

+خواص نارنگی:کلیک

تجربه وبلاگی

تجربه وبلاگی:

در انتخاب قالب وعنوان وبلاگ  دقت کنید!!!

چون دیگه، بعدن نمیتونید عوضش کنید!!!!

توصیه های ایمنی

                     

این روزا اگه تو دانشگاه:

دیدی جوانی بردرختی تکیه کرده...

.

بدون استادنمراتو اعلام کرده وطرف گندزده!

نزدیکش نری یوخت که خیلی خطریه!اگرم خواستی بری حتمن با تیزی چیزی برو.

یه جوری هم تیزی رو بگیرکه طرف ازفاصله ده فرسخی تیزی تو ببینه.ازماگفتن بود.حالا خوددانی

ازطرف یه زخم خورده!!

سرفه های بی وقفه:/

                       

 دقت کردین.

وقتی تصمیم میگیری بری دکتر!!یهووو حالت خوب میشه!

حالا تا پات میرسه به کلاس یا وقتی میخوای بخوابی!!

سرفه ات میگیره تاحدی که دیگه احساس میکنی میخوای بمیری:/

این چه وضعیه عاخه؟؟مُردم بس که سرفه کردم:/

پ.ن:اَپشووووووووووووووو.آخ.آخ.ویروسا پخش شد:))))))

بازدیدکننده گرامی به جمع سرماخوردگان خوش آمدی:))

به خودم تبریک میگم!!

                          

امروز چه روزی بود؟؟؟!!هان؟؟؟باشمام!!!!

نچ نچ نچ.فراموش کردین.

روز دانشجووووووووو

ازصبح تاالان اینقدر واسم اس ام اس اومده!!نمیدونم کدومشو اینجا بنویسم!خودمون به خودمون تبریک میگیم.خخخخ .خودم یادم نبود:)

ازشماهاکه خیری به ما نرسید!!خودم این روز رو به خودم وبقیه ی دانشجوها تبریک میگم:)))))))

پ.ن:روز دانشجو بر تو دانشجوی موفق مبارک باد/طرح شادمان سازی پشت کنکوری های گرامی . . .

پ.ن:به سلامتی دانشجویی که آخرترم جزوه هیچ احدی رو کپی نگرفت ومثل یه مرد افتاد.

روزت مبارک قهرمان:)))))))

سردرگمم!!

                     

جدیدن وقتی میرم سریخچال نمیدونم الان گرسنم یا حوصله ام سررفته؟!!!!!!!

بدجورفکرم درگیرش شده:))

تولد

امروز تولدیکی از دوستام بود.

واسش یه کادو گرفتم تو دانشگاه بهش دادم:)

همیشه کادو دادنو کادو گرفتن رو دوست داشتم!عجب حرفی میزنمااا!!انگاربقیه کادو گرفتنو دوست ندارن:)))))

پ.ن:چند شب پیش خواب رفتگان رو میدیدم.از دانشگاه که اومدم رفتم یه بسته شکلات گرفتم که عصربریم مصلا.

ولی هواخیلی سرده!منم سرماخوردم:/شایدنتونستم برم:/

پ.ن:بزرگترین هدیه ای که میتوان به کسی داد زمان است.

هنگامیکه برای یک نفر وقت میگذاری قسمتی از زندگیت را به او داده ای که بازپس نمیگیری

معضلات ما

روزتعطیل ساعت6صبح بیدارشدم!!شال و کلاه کردم:دی

برم امتحان بدم:/

استادمون اومد،شروع کردبه درس دادن گفت آخرساعت امتحان میگیرم!!

بعدگفت:امتحان سرکاری بود!گفتم امتحان که هم بخونیدهم کلاس فوق رو بیاید:/

پ.ن:نمیدونم باید خوشحال باشم امتحانم کنسل شده یا ناراحت؟؟!!!:؟

واقعن این مسئله الان یه معضلی واسم  شده:)))

پ.ن:چرا دیشبی همه اینقدرپستای غمناک میزاشتن؟؟!!!!

بی انصافا لاقل یکی یکی شروع کنیدبه پست غمگین گذاشتن!قلب ما ظریفت این همه غمو یهو نداره:/

دل گرمم

                 

دلم گرم خداوندیست که با دستان من گندم برای کفتران خانه میریزد ! چه بخشنده خدای عاشقی دارم که میخواند مرا با آنکه میداند گنهکارم! دلم گرم است میدانم بدون لطف او تنهای تنهایم! برایت من خدا را آرزو دارم ... 

پ.ن:نمیدونم چرا ازظهری همش این جمله تو سرم پلی میشه!!

پ.ن:دبیرزبان دوران دبیرستانم واسم فرستاد این اس ام اسو. دمش گرم!همیشه پیامکای قشنگی میفرسته که ذهن آدمو درگیرمیکنه.